گفتگو با شهره مرشدی نویسنده «تار مشتاق»

شهره مرشدی متولد 1351 گلپایگان و ساکن اصفهان، پیش‌ازاین رمان «کتایون» را در سال 84 و به همت نشر کیاراد روانه بازار کرد.

«تار مشتاق» دومین رمان این نویسنده اصفهانی است که در سال 1396 و توسط نشر الهام اندیشه منتشر شده است.

«اصفهان امروز» پیش از این، با او درباره ورودش به دنیای داستان‌نویسی و روند نگارش «تار مشتاق» به گفتگو نشست که حاصل آن را با هم می‌خوانیم.

گفتنی است این رمان در زمان انتشار، با حضور علی خدایی، نویسنده و منتقد سرشناس اصفهانی و به همت مؤسسه «بهانه روایت» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

ـ شهره مرشدی داستان‌نویسی را از کجا شروع کرده و تاکنون چه مراحلی را پشت سر گذاشته است؟

نوشتن را از حدود هشت سال پیش شروع کردم و حدود شش سال پیش با استاد بهمن رافعی آشنا شدم و توی عرصه داستان و البته تا حدودی شعر سپید از ایشان راهنمایی‌های بسیاری گرفتم که آرزوی سلامتی برایشان دارم.

ـ ایده «تار مشتاق» از کجا کلید خورد و چقدر زمان برد تا در قالب کتاب ارائه شد؟ این کتاب را در چه قالبی و با چه موضوعی ارائه کرده‌اید؟

ایده تارمشتاق را یک بازار قدیمی توی شهری که بزرگ شدم، شهر گلپایگان به من داد و زنان و دختربچه‌هایی که بیشتر از مردها همیشه توی بازار می‌دیدم. تقریباً می‌شود گفت حدود دو سال زمان برد تا دو تا داستان را در یک قالب و یک زندگی با سه نسل بگنجانم.

ـ مشخصات زبانی این کتاب را در چه چیزی می‌دانید؟ از این زاویه کتاب تار مشتاق با نمونه‌های دیگر ایرانی خود چه تفاوت‌هایی دارد؟

زبان فمنیستی. سعی کردم بیشتر بر اساس اصالت نوکلاسیک نزدیک به جهان‌بینی یک زن به حوادث و اتفاق‌های روزمره‌اش نگاهی داشته باشم. مثلاً شاید از دید جهان‌بینی غزاله علیزاده اما از یک زاویه خیلی متفاوت!

ـ تار مشتاق مخاطب را به چه چیزی دعوت می‌کند؟

از نظر من متن تارمشتاق و روایت آن مخاطب را به یک اتفاقی دعوت می‌کند که بسترش از قبل فراهم‌شده، بستری که در کوچه و بازار این شهر زنده است و در دید عموم به‌ویژه همسن و سال‌های خودم که قرار دارد.

ـ اگر قرار باشد چهار امتیاز تار مشتاق را بشمارید، به چه چیزهایی اشاره می‌کنید؟

به نظرم نویسنده خودش خیلی نمی‌تواند به اثر خودش امتیاز بده و باید مخاطب‌ها نظر بدهند حالا بسته به نظر مخاطب منفی یا مثبت اما امتیازی که شاید من خودم بتوانم به تار مشتاق بدهم با توجه به محدودیت‌های این داستان؛ نشان‌دهنده نقش زن و شناخت خودش در زمان‌های ویژه هست و گذشتن از تردیدهایی که همیشه برای زن‌ها بیشتر از مردها در جامعه بوده است و چیز دیگر اینکه سعی کرده گذر کوتاه و کوچکی هم از تاریخ داشته باشد.

ـ زادگاه شما چه جایگاه و بازتابی در کارهای شما داشته است؟

زادگاه یک نویسنده یا یک شاعر نخستین تأثیر را در اثر او خلق می‌کند از کوچکترین اشیاء گرفته تا انسان‌های دور و برش اخلاق و رفتارشان یا حتی لحن یا گویش و …

 برای همین سعی کردم چیزهایی را خلق کنم یا از چیزهایی و از اشخاصی حرف بزنم که شاید با مثل آنها در کوچه راه‌رفته‌ام وزندگی کرده‌ام و خاطراتم را تشکیل داده‌اند.

ـ جهان ذهنی-روایی، عینی-طبیعی و اجتماع پیرامون شما هرکدام چه سهمی در کارهای شما دارند؟

به‌عنوان یک زن تا جایی که می‌شد سعی کردم، یک روایت اجتماعی عینی نسبت به جهان‌بینی شخصی‌ام را ارائه دهم که اثر یک اثر سالم و طبیعی از آب دربیایید.

ـ شما به‌عنوان یک نویسنده چقدر با واژه‌های سفارشی و زنانه موافقید؟ زنانه بودن و زنانه نویسی در آثار شما چه تفاوتی دارد؟

به‌عنوان یک نویسنده نه‌تنها من بلکه فکر می‌کنم هیچ نویسنده‌ای آن‌هم یک زن با واژه‌های سفارشی اصلاً موافق نیست چراکه یک نویسنده سعی می‌کند داستانی را به روایت بکشاند که افکار و اتفاق‌های شخصی یا جهان‌بینی خودش هست و اگر قرار باشد یه زمانی یک نویسنده یا یک شاعر از واژه‌های سفارشی ایجاد و خلق اثر کند به نظر من اثر یک اثر مصنوعی و پوچ خواهد بود.

ـ  برای یک داستان‌نویس، داستان خواندن چقدر اهمیت دارد؟ مهمترین درس در داستان خوانی چیست؟ داستان خواندن چقدر در برنامه کاری شما وجود دارد؟

برای یک داستان‌نویس نه‌تنها خواندن نثر و داستان و شعر و نمایشنامه مهم است بلکه دیدن فیلم هم از این مقوله مستثنا نیست. مهمتر از خواندن به نظر من خواهش نوشتن است که خودت از خودت طلب می‌کنی که آن‌هم باید در وجود کسی باشد تا بعدازآن با خواندن به مرحله بهتری برای داستان‌نویسی برسد.

ـ  چه ویژگی‌هایی در نثر این اثر وجود دارد؟

بگذارید صادقانه بگویم در این اثر شدت سانسور آنقدر زیاد بود که نه‌تنها نثر، بلکه روایت و نخ پنهان اثر، جوری پایین آمده که از شدت حوادث و المان‌های اثر به بسیار کاسته شده است.

ـ چه آثاری به کار شما نزدیک هستند؟ به‌ویژه از‌ نویسندگان معاصر ایرانی؟‌

از نظر خودم و فکر می‌کنم از نظر تمام هنرمندها حال فرق نمی‌کند یک شاعر، یک خطاط، یک نقاش و … خلق اثرش خیلی به کسی نزدیک نیست و شباهت ندارد چراکه آن خالق اثر هست و اثر هرکس مثل اثرانگشتش می‌ماند.